سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهر من هریس
قالب وبلاگ

   آذربایجان اویاخدی      اوز دیلینه دایاخدی

آذربایجان اویاخدی        انقلابا  دایاخدی

 

        دو شعار با دو معنی متفاوت و البته هزاران تفسیر مختلف ،  شعار ( آذربایجان اویاخدی اوز دیلینه دایاخدی )  ایستادگی در مقابل تمامیت خواهانی که فقط و فقط زبان فارسی را می شناسند و زبان دیگری را بر نمی تابند و سعی در فراموشی و از بین بردن زبان ترکی را در سر می پرورانند و شعار ( آذربایجان اویاخدی انقلابا دایاخدی  ) مشت محکمی است بر دهان دشمنان داخلی و خارجی که فکر می کنند می توانند از این آشفته بازار( که متاسفانه توسط روزنامه ایران جرقه زده و شعله ور شده ) سوء استفاده نموده و نیات پلید خود را در خطه ی قهرمان پرور آذربایجان با شعار هایی نظیر جدایی و قومیت زدایی و ... مطرح نمایند. غافل از این که علیرغم تمام بی مهری های انجام شده در طول سالیان گذشته در حق آذربایجان بزرگ ،  به قول فرمایش رهبر کبیر انقلاب اسلامی " آذربایجان همیشه سنگر اسلام و مسلمین بوده است " البته در این راستا باید کسانی را مقصر دانست که با پاشیدن بذر نفاق و تبعیض منتظر طوفانی هستند که در آن نه ترکی باشد و نه فارس. دشمنان آذربایجان چه داخلی و چه خارجی باید بدانند که بنا به فرمایش رهبر فرزانه ی انقلاب  آذربایجان صاحب انقلاب است ".

 

 


[ یکشنبه 85/3/28 ] [ 7:11 صبح ] [ ابوالفضل امکانی ] [ نظرات () ]

 بعد از اهانت روزنامه ی ایران به ملت بزرگ آذربایجان ، انتظار می رفت مسئولین ،  مخصوصا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هر چه زودتر از ملت شریف آذربایجان عذرخواهی نموده و با توقیف روزنامه ایران و مجازات عوامل مربوطه ، لااقل مرحمی بر دل مجروح آذربایجان می گذاشتند، که متاسفانه انجام نشد . اما آنچه در این موضوع بیشتر نمود پیدا کرد و باعث تعجب این حقیر شد سخنان عجیب و غریب و ضدو نقیض جناب آقای دکتر عماد افروغ نماینده مردم تهران بود. در این که الان ملت آذربایجان در چنین شرایطی دایه های مهربانتر از مادر پیدا کرده اند تا آنها را نصیحت کند شک نیست و البته تعداد زیادی از افراد سیاسی جامعه در این گونه حوادث دست به چنین کارهایی می زنند ، ولی از فرد فرهنگی چون دکتر افروغ بعید به نظر میرسید. دکتر افروغ در گفتگویی با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری ایسنا با تاکید بر این که " به عینه دیده ام که مردم این خطه ( آذربایجان ) نسبت به هویت دینی و تاریخی و ملی شان خودآگاهی دارند" وبدون این که این عمل زشت و شنیع را  (که باعث رنجش میلیون ها انسان آزاده  شده ) محکوم نماید این عمل سازمان یافته را تنها حادثه اسفناک خوانده  و آن را اقدامی از سوی کسی که به هویت ایرانی اشراف نداشته قلمداد نموده اند و متاسفانه در راستای همان خط مشی ترک ستیزی حاکم بر کشور که سابقه بیش از 80 سال را تجربه می کند ، این عمل زشت و توهین را به ترک ها نسبت داده و فرموده اند که "احتمالا این اقدام از سوی یک آذری صورت گرفته " حال این سوال پیش می آید که جناب آقای افروغ اگر بنا به فرمایش شما در اول مصاحبه اگر ترک ها به هویت دینی و ملی خود اشراف دارند و کار اهانت به نظر شما توسط کسی صورت گرفته که به هویت ایرانی خود اشراف نداشته و بعد می گویید این کار آذری ها بوده فکر نمی کنید که با این ضد ونقیض گویی به بیراهه تشریف می برید و یا ما را به بیراهه می کشانید؟!

جناب آقای افروغ شما اعتراض به حق ملت آذربایجان را در قبال حرکت مذموم و زشت روزنامه ایران به پان ترکیسم و پان آذریسم تعبیر می کنید ولی خودتان حتی از محکوم کردن عمل روزنامه ایران خودداری می کنید حال بفرمایید شما خودتان پان فارسیسم نیستید؟

جناب آقای افروغ اگر ملت قهرمان آذربایجان کاریکاتور یک کاریکاتوریست را بر نمی تابند و سر به اعتراضی می گذارند که حق دارند ، مطمئن باشید که توهین  و ادعای شما را ( که این کار توسط آذری ها صورت گرفته) در مقام یک استاد دانشگاه و نماینده مجلس هرگز از ذهن و خاطره ی خویش حذف نخواهند کرد. و انتظار پایان این چنین حرکاتی را نیز از جانب پان فارسیسم ها ندارند چرا که حامیانی چون شما را در مسند ریاست کمیسیون فرهنکی مجلس دارند !

واما سخن آخر جناب آقای دکتر افروغ نمی دانم ذهن تاریخی شما چقدر به خاطر می آورد، ولی خود تاریخ شاهد است که در هر کجای این مرز و بوم ، هر وقت اسلام یا ایران به خطر افتاده آذربایجان چه جان فشانی ها که نکرده و اکر زبان ترکی شما خوب باشد ( بعید می دانم ) یکی از شعارهایی را که مردم آذربایجان در طول سالیان دفاع مقدس سر می دادند یادآوری نمایم: 

" بیز حسینی مکتبوخ اعدایه امکان وئرمروخ    بیز ده وار حب الوطن جان وئروخ ایران وئرمروخ "

ملاحظه می فرمایید که در هیج بند این شعار چیزی برای پان ترکیسم نیست و تنها چیزی را که بیان می کند الهام از مکتب امام حسین (ع) و حب وطن می باشد، الان هم مردم آذربایجان هیچ وقت به فرصت ‌طلبان اجازه نخواهند داد که از این‌گونه مسائل برداشت ‌های غلط صورت گیرد. ولی واقعا ظلم است که در مقابل خواست بر حق مردم بایستیم و به  آن ها بر چسب پان ترکیسم بزنیم. لااقل شما بهتر می دانید که عده‌ای قلیل که تفکر منفی نسبت به آذربایجان عزیز دارند، همواره در ارائه خدمات مناسب به این خطه از کشور کوتاهی کرده‌اند و این در حالی است که اهل فرهنگ تاریخ و ادب آذربایجان سرآمد بوده و هستند.


[ یکشنبه 85/3/28 ] [ 7:9 صبح ] [ ابوالفضل امکانی ] [ نظرات () ]

نماینده‌ی تبریز، اسکو و آذرشهر در نطق پیش از دستور خود با گرامیداشت سالروز آزادسازی خرمشهر، فرا رسیدن این روز پرشکوه را به ارتشیان، پاسداران و بسیجیان جبهه دین تبریک گفت و به شهدای دفاع مقدس ادای احترام کرد.

به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اکبر اعلمی با اشاره به تذکرات مکرر خود مبنی بر لزوم برخورد قانونی با معرفین و عوامل تحقیر اقوام و اهانت به ترک زبانان، گفت: با تمامی این تذکرات لاجرم مسئولان امر تصمیم به توقیف روزنامه دولتی گرفته، گرچه گستاخی دست‌اندرکاران مرتبط با مطلب موهن تحرک و موجب تظاهرات اعتراض‌آمیز بود، لیکن محدود و معطوف کردن اعتراضات روزهای اخیر، انعکاس یک طنز موهن در روزنامه مذکور و متوجه کردن تقصیرات و انگشت اتهام به سوی چند نفر از دست‌اندرکاران مطبوعاتی نشان از ساده‌انگاری و سطحی‌نگری است.

به اعتقاد نماینده‌ی تبریز مادامی که انگیزه‌ها و عوامل اصلی وقایع اخیر دقیقا مورد بررسی و کالبدشکافی عمیق قرار نگیرد، تکرار این قبلی اعتراضات که متأسفانه در موارد محدودی آن هم به دلیل تحریکات و اقدامات غیرمدبرانه و خشن مسئولان به حوادث ناگوار منجر می‌شد، اجتناب‌ناپذیر است.

وی با اشاره به ریشه‌های اعتراضات اخیر گفت: در اصل 19 قانون اساسی آمده است که مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد و زبان آنها سبب امتیاز نخواهد بود. اصل 20 همین قانون تصریح می‌دارد که همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. اصل 15 قانون اساسی بیان می‌دارد که زبان و خط رسمی مشترک مردم ایران فارسی است اما استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در کنار زبان فارسی آزاد است.

به اعتقاد اعلمی چنانچه سه اصل مذکور را در کنار هم قرار دهیم می‌توان نتیجه گرفت که ایران یک واحد سیاسی، فرهنگی و سرزمین مشاعی است که به همه ایرانیان و اقوام ساکن در آن تعلق دارد و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد.

این عضو کمیسیون امنیت ملی بدیهی دانست که در چنین بافت جمعیتی، چنانچه الگوی مطلوبی جهت حفظ و ارتقاء همبستگی ملت استفاده نشود دستیابی به وحدت و حفظ و تمامیت ارضی بسیار دشوار خواهد بود.

وی با بیان اینکه الگوی مذکور از یک سو باید متضمن احترام به هویت قومی و از سوی دیگر تقویت تعلقات ملی به صورت قوام و مبتنی بر عمل به حق و تجلیل از کرامت انسانی باشد، افزود: به بیان دیگر نظر به اینکه هویت قومی و تعلقات ملی به عنوان دو مکمل لازم و ملزوم یکدیگر بوده و با تأثیر و تأثر متقابل برهم، اجزاء تفکیک ناپذیر ملت ایران را تشکیل می‌دهد، از این رو دوام و قوام و چسبندگی و پیوستگی ملت در گروی احترام توأم به شاخصه‌ها و مظاهر مؤثر در هویت قومی و وابستگی‌های ملی در ابعاد مختلف فرهنگ، زبان، هنر و مذهب است.

وی افزود: بنابراین هر یک از اقوام ایرانی به موازات وابستگی و تعلقات ملی خود باید احساس نمایند که دارای یک هویت قومی مستقل و آزاد هستند و می‌توانند مظاهر آن را نیز در همه شئون زندگی خود ظهور و بروز و رشد دهند. در غیراینصورت چه بسا اقوام مختلف در فرصت مناسب با عمده کردن تعصبات و ویژگی‌های قومی خود روی آورده و از تعلقات ملی خود دوری گزیند که حاصلی جز ایجاد اختلاف و همبستگی و آسیب جدی به وحدت سیاسی به همراه ندارد.

اعلمی معتقد است: واعظان قانون اساسی با در نظر گرفتن این واقعیت، مهمترین عامل شکوفایی تعلقات ملی و چسبندگی و وحدت و همبستگی ملی را در گروی رفع تبعیض و تحقق و رشد و بالندگی مذاهب و شاخصه‌های فرهنگی و اقوام و توجه و احترام به حقوق و کرامت انسانی هر یک از آنان بیان کرده و حتی در بند 6 اصل سوم قانون اساسی کرامت و ارزش بالای انسانی و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا را یکی از پایه‌های ایمانی نظام جمهوری اسلامی عنوان می‌کند. و در بند ج همین اصل متذکر می‌شود که استقلال این نظام باید به تأمین و تحقق، تسلط و عدل و استقلال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و بالاخره همبستگی ملی منتهی شود.

به گفته‌ی نماینده‌ی مردم تبریز چنانچه با رویکرد آسیب‌شناسانه به وقایع اخیر توجه گردد باید پذیرفت که کم‌توجهی به واقعیت‌های هویتی عامل و ریشه چنین واکنش‌ها و انفجارهایی است که در یک چشم به هم زدن جرقه‌ای را به حریق بزرگی مبدل می‌سازد.

وی افزود: واضح است که وقتی اقوام مختلف و از جمله ترک و آذربایجانیان غیور که اکنون بخش اعظم و تفکیک‌ناپذیر ملت ایران را تشکیل می‌دهند به دلایل واهی نه تنها از امکان تظاهر هویت خود به شرحی که در قانون اساسی بیان گردیده برخوردار نمی‌شوند با ایجاد کوچترین جرقه‌ا‌ی به حریقی مبدل و آتش عظیمی را به پا می‌کنند، بنابراین باید کسانی را مقصر دانست که بذر نفاق و تبعیض را پاشیده‌اند و اکنون طوفان درو می‌کنند.

وی افزود: این تظاهرکنندگان که ابتدا به نحو مسالمت‌آمیز و کاملا به روشهای مدنی مراتب اعتراض خود را به روزنامه بیان می‌کردند اگر مسئولان با تدبیر و درایت آنها را مورد ضرب و شتم قرار نمی‌دادند، مطمئن باشید هرگز آنچه در تبریز رخ داد، به وقوع نمی‌پیوست.

به اعتقاد این عضو فراکسیون اقلیت مجلس چرا باید آزموده‌ها را دوباره آزمود. چرا به جای حل مسأله صورت مسأله را پاک می‌کنیم؟ آیا معرفی کردن جوانان همین مرز و بوم که به روش مسالمت‌آمیز مطالبات خود را بیان می‌کنند، به عنوان یاغی به نفع جمهوری اسلامی است؟

اعلمی معتقد است: کسانی یاغی هستند که دانسته و ندانسته با سخنان و اقدامات و سیاستهای خود تخم کینه و نفاق و تبعیض را می‌پاشند و البته طوفان هم درو می‌کنند.

وی با بیان اینکه شعار همه اقوام ایرانی، خصوصا غیورمردان ترک زبان آذربایجانی در سراسر کشور این است که « ما باده‌ی عزت و شرافت نوشیم در راه وطن از دل و از جان کوشیم، گر در صف رزم جامه از خون پوشیم، آزادی را به بندگی نفروشیم» افزود: مادامی که افراد بدنام و شخصیتهای منفی فیلم‌ها و داستانها نظیر چاپلوسان و اراذل و اوباش جامعه افراد نادان و ساده‌لوح در کسوت قومیت‌ها و ترک‌ها به نمایش درمی‌آید و زبان و لهجه‌ها و گویش‌های ترکی از باب مزاح، بلکه با تحقیر و تمسخر و حذف و اهانت یک قوم هتک حرمت می‌شود، مفاخر و مشاهیر و قومیت‌های مختلف از جمله مفاخیر و مشاهیر ترک زبان به فراموشی سپرده می‌شود و در کنج انزوا قرار می‌گیرد و امکان بزرگداشت شخصیت‌هایی نظیر سقط الاسلام نویسنده اولین قانون اساسی در ایران، شیخ محمد خیابانی و باقر خان و ستار خان، قهرمانان ملی و کسی که در برابر آزادی ایران پرچم ظلم‌ستزی را برافراشته و جان خود را در مبارزه با خلفا جور و اسلام پناه از دست می‌دهد و امکان ظهور و بروز و فرهنگ و زبان و موسیقی و آداب و سنن را نمی‌یابند، آثار باستانی آنها نظیر ارگ مورد بی‌مهری قرار بگیرد و اعتبارات ناعادلانه و در زیان مناطق ترک زبان توزیع می‌گردد، جملگی زخم‌های کهنه‌ای است که در یک جا سر باز می‌کند و جرقه‌ای است که در مواجه با گستاخی روزنامه‌ای به آتش تبدیل می‌شود.


[ یکشنبه 85/3/28 ] [ 7:5 صبح ] [ ابوالفضل امکانی ] [ نظرات () ]

روایت دردی که در جان و قفلی که بر زبان داریم,

قصه امروز و دیروز نیست. حکایت, حدیث ملتی است که به گاه سختی و درد و به هنگام نبرد در ابتدای صف هستند و به هنگام تقسیم غنایم و شادی هیچ نام و نشانی از آنها نیست و مگر فراموش کرده ایم غربت و فرجام ستارخان و باقرخان را که یکی سردار و دیگری سالار ملی بود... 

 

یکبار دیگر دست پنهان و کثیف شونیزم فارس از آستین روزی نامه دولتی ایران نمایان گردید.همزمانی این عمل گستاخانه با انتخاب شعار "ستارگان پارسی" برای تیم ملی فوتبال  کشور کثیرالمله ایران را میتوان جزو برنامه های وسیع و هدفمند   انهدام فرهنگ و زبان اقوام و ملل غیر فارس محسوب نمود.

سردمداران شونیزم فارس به خوبی به این امر واقف هستند که نخستین گام برای از بین بردن یک ملت تحقیر آن ملت و از بین بردن زبان آن ملت می باشد.رگه های این سیاست غیر انسانی را می توان در برنامه های شبکه های استانی منطقه آذربایجان مشاهده کرد.

در سطح کلان کلیه برنامه های به اصطلاح فرهنگی کشور در جهت اجرای سیاست رضا خانی "یک کشور-یک ملت – یک زبان" طرح و اجرا می شود و متاسفانه ملت مظلوم  آذربایجان د رتیر رس نوک پیکان شونیزم فارس قرار گرفته و هر از چند گاهی شاهد بروز این گونه اعمال علیه فرهنگ-هویت و زبان ملت آذربایجان  هستیم.

 

 

هارای هارای

 

من تورکم

 

 

یاشاسین آذربایجان


[ یکشنبه 85/3/28 ] [ 7:2 صبح ] [ ابوالفضل امکانی ] [ نظرات () ]

نماینده تبریر از اقدامات جریانی مسئله دار جهت اهانت به مردم آذربایجان خبرداد

خبرگزاری فارس:نماینده تبریز در مجلس با اشاره به درج مطلبی علیه مردم آذربایجان و آذریزبانها در روزنامه ایران،از اقدامات جریانی مسئله دار جهت اهانت به این مردم خبر داد.

    به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس محمد حسین فرهنگی در نامه ای سرگشاده خطاب به محمود احمدینژاد رئیس جمهور، محسنی اژه ای وزیر اطلاعات،حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، زاهدی وزیر علوم تحقیقات و فناوری و مردم آذربایجان و آذری زبانان سراسر کشور،با اشاره به مطلب موهن روزنامه دولتی ایران و با اعتراض به اهانت آمیز بودن مطلب و امکان بهره برداریهای ناصحیح از آن،تاکید کرد: جریانی مسئلهدار با بهرهبرداری از احساسات عمومی، سعی کرد با تشویش اذهان و تلاش جهت هدایت افکار عمومی،همانند گذشته و در جهت نیات ناصحیح خود جامعه آذری را همسو با جریانات مخالف با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران معرفی نماید،که به صراحت اعلام میکنم که اهانت اینان به جامعه آذری در روزهای اخیر،بسیار فراتر و عمیقتر از طرح درج متن و کاریکاتور موهن در یک نشریه با تیراژ محدود بود. وی با بیان این که مردم آذربایجان به اسلام،تشیع،پیرو ی ازنهضت عاشورا، ایرانی و سپس آذری بودن افتخار میکنند و این مقولهها را هیچگاه در عرض هم نمیدانند، به نقش این مردم در تحولات تاریخی گذشته اشاره کرد و یادآور شد:مقاومت آذربایجان در برابر یورش عثمانی، ایستادگی قهرمانانه در برابر تجاوز روس،نقش آفرینی تعیین کننده در پیروزی نهضت مشروطیت، مشارکت جدی در نهضت ملی شدن صنعت نفت،از بین بردن توطئه پیشهوری در تجزیه آذربایجان، آفرینش جنبش تاریخی 29 بهمن،تاثیرگذاری در پیروزی انقلاب اسلامی و ایفای نقش موثر و تاریخی در دفاع مقدس با نقش آفرینیهای حماسه سازان لشگر 31 عاشورا همراه با مردم ایران اسلامی و حتی در خط مقدم تحولات،بیانگر حضوری تعیین کننده در تاریخ است. نماینده تبریز،اسکو و آذرشهر در ادامه این نامه افزوده است:در ادوار مختلف احساس عمومی مردم در مناطق آذرینشین این بوده است که دولتها و حاکمیت برخورد مناسبی با آنان نداشته و نسبت به انتظارات آنها کمتر توجه نمودهاست.در این میان بی دقتی ها و کم توجهی های رسانه ها، از صدا و سیما گرفته تا برخی از مطبوعات این احساس را تشدید کرده و زمینه را برای تعمیق سوء تفاهمات گسترده تر ساخته است. فرهنگی افزود:اما جریان موصوف در یک همگرایی کامل با دشمنان نظام و با ادعای قرابت با کشوری که همواره رژیم نامشروع اسرائیل را بر نظام کشور شهیدان(جمهوری اسلامی ایران) ترجیح داده است،سعی داشته اند تا این احساس عمومی را به نفع خود مصادره نمایند. این روند تحریف تاریخ و انواع بهره برداریهای ناصحیح از حوادث و مسائل مصادیق متعدد را در برداشته است. وی با تاکید بر این که در ارتباط با متن منتشر شده نباید تنها به پوزش خواهی اکتفا شده بلکه باید انگیزه های واقعی برنامه ریزان و نویسندگان روشن و برای اطلاع افکار عمومی از طریق رسانه ملی تبیین گردید،افزود:باید با نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی با محوریت نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی،فرهنگستان زبان و ادبیات آذری تشکیل شده و پیش بینی های لازم به عمل آید. همچنین به منظور اجرایی کردن اصل پانزدهم قانون اساساسی برنامهریزی لازم جهت تدریس زبان و ادبیات آذری، با محتوایی در شأن نظام جمهوری اسلامی ایران و در مدارس مناطق آذرینشین و توسط فرهنگیان عزیز، انجام و در محدوده اصل مذکور اجرایی شود.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان این که باید برخی کم توجهی ها در موارد عمرانی مربوط به آذربایجان به سرعت توسط دولت جبران گردد،افزود:همچنین نتیجه بررسی تحرکات عناصر اصلی جریانهای وابسته، باید برای اطلاع عموم اعلام گردد


[ چهارشنبه 85/3/24 ] [ 7:1 عصر ] [ ابوالفضل امکانی ] [ نظرات () ]

شاهین حسنی

  

سیاستهای هدفمند استعماری از سال 1300شروع میشود.ودقیقا 8 دهه بر ملت غیور آذربایجان اعمال شده.اما مجریان این سیاست بلا منقطع از رضاشاه" نظام سالار" گرفته تا خاتمی" مردم سالار"! هیچ کدام بطور واضح صحبت از مبارزه نژادپرستانه علیه ملت تورک به میان نیاورده اند . ومقاله "سوسکها" که درارگان رسمی جمهوری اسلامی(روزنامه ایران) درج شده اولبن اعتراف رسمی است که درزمینه صورت گرفته.اما قدری توضیح لازم دارد تا خوب فهمیده شود:

درپاراگراف اول مقاله از"سوسکهای چهار فصله"سخن میرود و اینکه "چه کنیم تا جلوی سوسکها سوسک نشویم" این دو جمله نشان میدهد که مقایسه ای هدفمند در پیش است و" سوسک" منظور اصلی نیست!

در قسمت "روش اول" میخوانیم " قبل از خشونت باید با سوسکها به مذاکره بنشینیم" پس گفتگو یا بهتر بگوییم تقا بل فرهنگها در بین است!اما "سوسکها زبان مشکلی دارند که خودشان هم نمی فهمند! وترجیح میدهند به زبانهای دیگر صحبت کنند".نویسنده خواسته از زمینه تبلیغاتی شووینیزمی استفاده کرده و تورکی را زبانی مشکل نشان دهد.حال اینکه تورکی زبانیست قانونمند ودر عین حال ساده اما باتعداد لغات زیاد و اگر سیاستهای شووینیستی قطع شود نه تنها تورکها بلکه دیگران نیز این زبان را بعنوان زبان انسیت بکار خواهند بست.

درکناراین بند, کاریکاتور سوسکی رسم شده که در حال گفتگو با یکنفر دیگر است وسوسکه درمقابل حرفهای او میگوید"نه مه نه!؟"(namana) که هدف اصلی نویسنده را بطور واضح به نمایش میگذارد.

درقسمت" روش دوم" با لفظی که لایق آبا واجداد خودشان است فرموده اند که باید برای از بین بردن سوسک غذای آنرا قطع کنیم. و درعمل هم میبینیم که چگونه از امکانات آذربایجان کاسته وبه مناطق فارس زبان میریزند.

درقسمت" روش سوم" بطور واضح پرده از روی مسئله برداشته واذعان میکند که میخواهیم نسلشان را از بین ببریم. وتوصیه میکند که باید توسط حیوانات دیگر که مثل "مرغ وسوسک " تضاد دارند این کار را بکنیم. و میبینیم که چگونه بین ما وبرخی قومیتهای مستضعف در جاهایی مثل آذربایجان غربی تفرقه بوجود آورده اند تا حکومت کنند!آیا این گونه تفرقه ها را امثال "کاوه بیات"ها تئوریزه نکرده اند!؟ در همین بند مؤلف اعتراف میکند که بعد از منقرض شدن نسل سوسک(تورک)نوبت حیوان دوم(...!؟) میرسد واگر گوشتش خوردنی نباشد "منصور" حسابشان را میرسد.

در قسمت"روش چهارم" سوسکها با دم پایی کشتار می شوند که تداعی کننده کشتار20000 نفر ازفدائیان آذربایجان در تبریز و سایر شهرهای آذربایجان در1945 است که البته به نتیجه ای دائم منجر نشد.

در قسمت "روش پنجم" توصیه می کند بجای اینکه با "سم کش" آنها را از بین ببریم (که دیدیم این تجربه به شکست انجامید) باید بچه های مدارس را در مقابل آنها واکسینه کنیم. ودیدیم و میبینیم که در مدارس چه سیاستهای کثیفی بکار میگیرند تا زبان الکن فارسی را بجای زبان تورکی بنشانند!

در قسمت "روش ششم" به تقویت هویت تورکی که از نظر او شوخی بردار نیست اشاره میکند.

در قسمت "روش هفتم" که جای تامل بسیاردارد ! اشاره میکند که شخصیتهای برجسته سوسکها را ترور کنید تا عبرت سایرین باشد. آری " ترور نفس" واز آن بدتر" ترور شخصیت" از اقدامات ننگین آنهاست که معمولا توسط ایادی بیناموسشان صورت میگیرد.

در قسمت " روش هشتم" جلو گیری از" زاد وولد" سوسکها مورد بحث است. که ازموارد حساس آلرژی نژادپرستان است. و این طبیعی است که با چنین اوضاع بد اقتصادی در آذربایجان کسی بفکر ازدواج نمی افتد که بتواند بچه دار شود!

و بالاخره در قسمت آخر جناب نژاد  پرست ,احتمالا برای جلوگیری از هم پاشیدگی "ایران" که ارث باباشان هست! پیشنهاد میدهد" اگر بندهای قبل اثربخش نبود با سوسکها بطور مسالمت آمیز رفتار کنید".

جناب شووینیست که در خیال خود به زبان "کلیله ودمنه" توصیه هائی به مسئولین میکند خبر ندارد که مسئولین سالهاست این سیاستها را بکار میگیرند.وجناب" پلنگ صورتی" با این مقاله خود فقط کار آنها را خراب! کرد.


[ چهارشنبه 85/3/24 ] [ 1:1 صبح ] [ ابوالفضل امکانی ] [ نظرات () ]

یاشار تبریزلی

در چند روز اخیر شاهد حرکتهای دانشجویی و مردمی عظیمی در اعتراض به اهانت روزنامه ایران به ترکها بودیم. حقیقت این است در تاریخ بعد از انقلاب اسلامی ، کشور ایران به غیر از نمایشها و راهپیمایی های دولتی هیچ حرکت و اعتراضی به این وسعت را به خود ندیده بود. نه مشکلات و تبعیضهای اقتصادی و سیاسی و جنسی تاکنون منجر به اعتراضاتی به این وسعت شده بودند و نه دعوت اوپوزیسیونهای سراسری مقیم داخل و خارج ایران.

حال دو سئوال پیش می آید:

  • چگونه یک کاریکاتور می تواند باعث چنین حرکت اعتراضی وسیعی گردد؟
  • چرا اخبار این حرکات توسط تریبونهای دولتی و غیر دولتی و حتی تریبونهای مدعیان دموکراسی در سراسر ایران بایکوت شده و یا به صورت حداقل ممکن از روی ناچاری منعکس میگردد؟

در جواب سئوال اول باید گفت که این اعتراض ، تنها اعتراض به یک کاریکاتور نیست، بلکه اعتراض به 84 سال توهین و تبعیض نسبت به ترکهای کشور ایران است. این اعتراض ، اعتراض به سیستم فکری-سیاسی تبعیض ملی در ایران است که بنای آن حدود 100 سال پیش پی ریزی شده است.  حتی اگر این کاریکاتور محصول سهو باشد نه عمد( البته چنین فرضی مشکوک می باشد) ، باز می توان ریشه این سهو را در این سیستم تبعیضی جستجو کرد که چنین سهوکارانی را پرورش می دهد. چه بسا تعدادی از این سهوکاران ترک نیز باشند. این سیستم فکری و سیاسی غلط حتی انسانهایی را پرورش می دهد که تیشه بر ریشه خود می زنند.

آیا با عذر خواهی مسئولین روزنامه ایران این اهانتها و تبعیضها تکرار نخواهد شد؟ آیا پرورش دیدگان سیستم آپارتاید حاکم محدود به کاریکاتوریست روزنامه ایران است و در روزنامه ای دیگر و در تریبونی دیگر باز شاهد چنین توهینهایی نخواهیم بود؟ آیا با عذر خواهی روزنامه ایران 25-30 میلیون ترک ایرانی حق تحصیل به زبان مادری خود را خواهند یافت؟ آیا زندانی سیاسی آذربایجان آزاد خواهد شد؟ آیا سرمایه هایی که آذربایجان را به سمت مرکز ترک کرده اند باز خواهد گشت؟ یقین نه!

توقیف روزنامه ایران و محاکمه مسئولین چنین  اهانتی حق معترضین بوده و درس عبرتی برای دیگر دانش آموختگان سیستم آپارتاید حاکم می باشد. اما شاید تازه گام اول در تخریب سیستم آپارتاید ملی در ایران است که امروز به نام شونیسم فارس شناخته می شود.

پس اعتراض دانشجویی و مردمی هفته اخیر نه تنها اعتراض به یک کاریکاتور بلکه در اعتراض و در راستای نابودی یک سیستم فکری-سیاسی فاشیستی و ویرانگر در ایران است. کاریکاتور روزنامه ایران نمود کوچکی از این سیستم تبعیضی است که متاسفانه در قرن 21 هنوز گریبان مردم ایران را رها نکرده است.

چنین حرکت وسیعی در راستای احیای حقوق ملی ترکهای ایران ، نمایشگر این حقیقت است که مؤلفه مساله تبعیض ملی وزنه سنگینی در مقوله دموکراسی در ایران است وبی توجهی مدعیان دموکراسی در ایران به حل مسئله ملی فریب خود و دیگران می باشد.

اما سئوال دوم را به گونه ای دیگر بپرسیم: اگر تعداد انگشت شماری دانشجو در مقابل دانشگاه تهران شعار دموکراسی برای ایران سر می دادند آیا  اخبار چنین تجمعی نیز همانند تجمعات چند هزار نفری دانشجویان آذربایجانی در دانشگاههای مختلف در سایتهای فارس زبان کم اهمیت انعکاس خود را پیدا می کرد؟ سایت BBC بخش فارسی را ببینید. حتی یک خبر از تجمعات عظیم هفته قبل را منعکس نکرده است. در حالیکه همایش فردوسی در کشورهای مختلف و یا اخبار مربوط به دنیای موسیقی از دید مخبران آن پنهان نمی ماند! سایت خبری ایران امروز بی آنکه اصل خبر را منعکس کند شاهد درج تحلیلات منفی آقای مزدک بامدادان که خود تورک می باشد در تقابل به این حرکت هستیم! آیا آزادی رامین جهانبگلو از آزادی مصطفی عیوض پور فعال آذربایجانی مهمتر است؟ و.....*

آیا این مدعیان دموکراسی در ایران نظرات هموطنان ترک خود را شایسته درج در تریبونهای خود نمی بینند؟ آیا از دیدگاه آنها چند هزار دانشجوی ترکی که در دانشگاههای ایران اقدام به اعتراض نموده اند، ایرانی نیستند؟ آیا خود را قیم ایرانیها می بینینند که چه خبری برای آنها مصلحت است و چه خبری به خیر آنها نیست؟

باز این بایکوت و سانسور سندی است دال بر وجود سیستم آپارتاید ملی در ایران. سیستم آپارتایدی که گاه دلقکهایی را پرورش می دهد که زبان تورکی را به عمد یا سهو وسیله تفریح و مسخره می کنند و گاه مخبران و روزنامه نگاران و سیاستمدارانی که هنوز وجود و حقوق غیر فارس زبانها را در ایران باور ندارند .

کاریکاتور اخیر تاری است از تار و پور سد ضخیم تبعیض ملی در ایران. این کاریکاتورتمامی درد معترضان نیست اما اهمیت چنین توهینی زمانی پدیدار میشود که با دیدی وسیع تر اقدامات مشابهی را که در طول 84 سال گذشته و در عرض مکانهای متفاوت رخ می دهد با هم دید. دانشجویان و جوانان معترض به این کاریکاتور جوانانی احساساتی نیستند که با یک جوک وارد صحنه اعتراضات شوند آنها نیز از گستره این اهانتها و تبعیضها به خوبی آگاه بوده و با دقت عواقب چنین کاریکاتورهایی را تحلیل می کنند. این جوانان دچار افراط نشده اند. آنها فقط حقوق ملت خود را مطالبه می کنند. برای آنها احیای حقوق و هویت ملی و قومی خود آنقدر اهمیت دارد که برای گردانندگان سیستم آپارتاید ملی امحاء هویت ترکها در ایران  حیاتی و مهم است!

 به امید دنیایی عاری از تبعیض و نژادپرستی

85/2/31

 


[ چهارشنبه 85/3/24 ] [ 12:51 صبح ] [ ابوالفضل امکانی ] [ نظرات () ]

اعتراضات ملت آذربایجان علیه اهانت شدیدا مشمئز کننده روزنامه ایران، اعتراضاتی کاملا مردمی ، خودجوش و البته آگاهانه است.

تجمعات و تظاهرات سریع و وسیعی که از روز دوشنبه در شهرهای تبریز، اردبیل، اورمیه، زنجان، مراغه، قزوین، خوی، بناب، سراب، کرمان، اصفهان، همدان، خلخال، نقده، قوشاچای ... صورت گرفته و همچنان ادامه دارد صرفا به معنای اعتراض به اقدام موهن یک روزنامه فاشیستی نیست.

دست کم طی 28 سال گذشته که ملت آذربایجان خالق قیام 29 بهمن، عامل پیروزی 22 بهمن، فدائی جنگ ایران و عراق و... بوده اند با حیرت شدید و البته صبری عمیق، شاهد تحقیر بی شرمانه زبان و فرهنگ و نیز تحریف وقیحانه تاریخ و هویت خود از سوی نهادهای حکومتی و یا مراکز پان فارسیستی وابسته بوده اند.

طی این مدت هیچ دولتی در قبال این نسل کشی فرهنگی نه تنها از خود واکنش نشان نداده بلکه تا حد ممکن امکانات سخت افزای و نرم افزاری لازم را جهت پیشبرد هر چه بیشتر این پروژه دراختیار کارگزاران شوونیسم قرار داده است.

متولیان امر فرهنگ در ایران، بارها زبان فارسی را به رغم اختصاص آن به اقلیت فارس زبان، رمز وحدت و هویت ملی ایران(کثیرالمله) دانسته و برای رشد  و گسترش ان در کشور و اقصی نقاط جهان بودجه هنگفتی را اختصاص داده اند.

اما متولیان مذکور نه تنها تاکنون هیچ کمکی به اجرای اصل کم ارزش 15 قانون اساسی در راستای تعلیم زبانهای دیگر ملل و اقوام ایران نکرده اند بلکه در کمال تعجب، بخش بزرگی از امکانات فرهنگی این مملکت را به منظور فارس سازی مناطق غیر فارس نشین و اضمحلال برخی از زبانهای کثیرالانتشار   و  علی الخصوص زبان تورکی با 30 الی 35 میلیون متکلم صرف کرده اند.

همچنین متاسفانه صحنه گردانان امور فرهنگی این کشور با تنگ نظری و کوته بینی های مشهود خود همانند دوران پهلوی بصورت آشکاری در باتلاق پان فارسیسم در غلطیده اند.

در حال حاضر آریا گرائی، کوروش پرستی و فردوسی ستایی افراطی به حدی در لایه حاکمان رسوخ کرده است که شعار تیم ملی را ستارگان پارسی می گذارند، در تعریف کوروش ازپیغمبر اسلام (ص) هم عبور می کنند و فردوسی و شاهنامه را اساس ایرانیت معرفی می کنند.

مثلا اقای صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه ای که به شدت به اصول گرایی معروف است و خود او نیز بیش از هر وزیر دیگری شهره به فوندامنتالیسم شیعه می باشد در 25 اردیبهشت ماه در همایش «پژوهشی در آثار و احوال فردوسی» گفته است:

  «فردوسی‌زدایی مقدمه ایران‌زدایی و حماسه‌زدایی از این سرزمین و ملت است. دولتهای زورمدار و سلطه‌گر زمانی که قصد کشوری را می‌کنند، باید پیش از آن ارزش‌های اخلاقی و باید و نبایدهای آن را بزدایند و روح حماسی را در آنان بمیرانند تا راحت به مقاصد خود دست یابند.

او حمله کردن و فحش و ناسزا دادن به فردوسی را نمونه‌ای از چنین اقدامات دانست و افزود:اقدام علیه این شخصیت برجسته ادبی ایران زمین مقدمه‌ای بود برای آنکه کشور را به دشمن بسپاریم.

وی ادامه داد: حمله به فردوسی در واقع حمله به همان پشتوانه‌های غنی اعتقاد ملی و هجمه علیه کسی است که در تمامی صفحات و جای جای اثر بی‌نظیرش (شاهنامه) یاد و نام خدا موج می‌زند.»

این در حالی است که فردوسی به دلیل مجموعه ای از اشعار   غیر عقلانی، غیر مردمی، قدرت ستا، زن ستیز و ضد قومی اش از جایگاه محبوبی در بین اقوام غیر فارس ایران بخصوص تورکها، اعراب و مازندرانیها برخوردار نیست.

اکنون چنین وزیری مسئول خبرگزاری جمهوری اسلامی  و نیز روزنامه دولتی ایران است.

بنابراین مسئولیت آن چه که در روزنامه ایران جمعه نوشته شده است تنها بر عهده مسئولین مستقیم این مجموعه نیست. بی تردید نقش شخص وزیر ارشاد و سیاستهای قوم گرایانه اش بیش از پیش در این افتضاح تاریخی مشهود است.در وهله اول توقیف کوتاه مدت روزنامه ایران و ضرورت برخورد قضایی با همه عوامل متهم این اهانت رکیک امری کاملا بدیهی است.

همچنین اگر مسئولین می خواهند که آذربایجان خشمگین آرام گیرد بهتر است بسرعت مقدمات استیضاح و عزل وزیر  ارشاد را مهیا کنند و به رییس صدا و سیما نیز در خصوص قطع برنامه های نژاد پرستانه و قوم ستیز اخطار کاملا جدی دهند.

 

ائلشن اکینچی

 


[ چهارشنبه 85/3/24 ] [ 12:34 صبح ] [ ابوالفضل امکانی ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 18
کل بازدیدها: 152612