سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهر من هریس
قالب وبلاگ

اعتراضات ملت آذربایجان علیه اهانت شدیدا مشمئز کننده روزنامه ایران، اعتراضاتی کاملا مردمی ، خودجوش و البته آگاهانه است.

تجمعات و تظاهرات سریع و وسیعی که از روز دوشنبه در شهرهای تبریز، اردبیل، اورمیه، زنجان، مراغه، قزوین، خوی، بناب، سراب، کرمان، اصفهان، همدان، خلخال، نقده، قوشاچای ... صورت گرفته و همچنان ادامه دارد صرفا به معنای اعتراض به اقدام موهن یک روزنامه فاشیستی نیست.

دست کم طی 28 سال گذشته که ملت آذربایجان خالق قیام 29 بهمن، عامل پیروزی 22 بهمن، فدائی جنگ ایران و عراق و... بوده اند با حیرت شدید و البته صبری عمیق، شاهد تحقیر بی شرمانه زبان و فرهنگ و نیز تحریف وقیحانه تاریخ و هویت خود از سوی نهادهای حکومتی و یا مراکز پان فارسیستی وابسته بوده اند.

طی این مدت هیچ دولتی در قبال این نسل کشی فرهنگی نه تنها از خود واکنش نشان نداده بلکه تا حد ممکن امکانات سخت افزای و نرم افزاری لازم را جهت پیشبرد هر چه بیشتر این پروژه دراختیار کارگزاران شوونیسم قرار داده است.

متولیان امر فرهنگ در ایران، بارها زبان فارسی را به رغم اختصاص آن به اقلیت فارس زبان، رمز وحدت و هویت ملی ایران(کثیرالمله) دانسته و برای رشد  و گسترش ان در کشور و اقصی نقاط جهان بودجه هنگفتی را اختصاص داده اند.

اما متولیان مذکور نه تنها تاکنون هیچ کمکی به اجرای اصل کم ارزش 15 قانون اساسی در راستای تعلیم زبانهای دیگر ملل و اقوام ایران نکرده اند بلکه در کمال تعجب، بخش بزرگی از امکانات فرهنگی این مملکت را به منظور فارس سازی مناطق غیر فارس نشین و اضمحلال برخی از زبانهای کثیرالانتشار   و  علی الخصوص زبان تورکی با 30 الی 35 میلیون متکلم صرف کرده اند.

همچنین متاسفانه صحنه گردانان امور فرهنگی این کشور با تنگ نظری و کوته بینی های مشهود خود همانند دوران پهلوی بصورت آشکاری در باتلاق پان فارسیسم در غلطیده اند.

در حال حاضر آریا گرائی، کوروش پرستی و فردوسی ستایی افراطی به حدی در لایه حاکمان رسوخ کرده است که شعار تیم ملی را ستارگان پارسی می گذارند، در تعریف کوروش ازپیغمبر اسلام (ص) هم عبور می کنند و فردوسی و شاهنامه را اساس ایرانیت معرفی می کنند.

مثلا اقای صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه ای که به شدت به اصول گرایی معروف است و خود او نیز بیش از هر وزیر دیگری شهره به فوندامنتالیسم شیعه می باشد در 25 اردیبهشت ماه در همایش «پژوهشی در آثار و احوال فردوسی» گفته است:

  «فردوسی‌زدایی مقدمه ایران‌زدایی و حماسه‌زدایی از این سرزمین و ملت است. دولتهای زورمدار و سلطه‌گر زمانی که قصد کشوری را می‌کنند، باید پیش از آن ارزش‌های اخلاقی و باید و نبایدهای آن را بزدایند و روح حماسی را در آنان بمیرانند تا راحت به مقاصد خود دست یابند.

او حمله کردن و فحش و ناسزا دادن به فردوسی را نمونه‌ای از چنین اقدامات دانست و افزود:اقدام علیه این شخصیت برجسته ادبی ایران زمین مقدمه‌ای بود برای آنکه کشور را به دشمن بسپاریم.

وی ادامه داد: حمله به فردوسی در واقع حمله به همان پشتوانه‌های غنی اعتقاد ملی و هجمه علیه کسی است که در تمامی صفحات و جای جای اثر بی‌نظیرش (شاهنامه) یاد و نام خدا موج می‌زند.»

این در حالی است که فردوسی به دلیل مجموعه ای از اشعار   غیر عقلانی، غیر مردمی، قدرت ستا، زن ستیز و ضد قومی اش از جایگاه محبوبی در بین اقوام غیر فارس ایران بخصوص تورکها، اعراب و مازندرانیها برخوردار نیست.

اکنون چنین وزیری مسئول خبرگزاری جمهوری اسلامی  و نیز روزنامه دولتی ایران است.

بنابراین مسئولیت آن چه که در روزنامه ایران جمعه نوشته شده است تنها بر عهده مسئولین مستقیم این مجموعه نیست. بی تردید نقش شخص وزیر ارشاد و سیاستهای قوم گرایانه اش بیش از پیش در این افتضاح تاریخی مشهود است.در وهله اول توقیف کوتاه مدت روزنامه ایران و ضرورت برخورد قضایی با همه عوامل متهم این اهانت رکیک امری کاملا بدیهی است.

همچنین اگر مسئولین می خواهند که آذربایجان خشمگین آرام گیرد بهتر است بسرعت مقدمات استیضاح و عزل وزیر  ارشاد را مهیا کنند و به رییس صدا و سیما نیز در خصوص قطع برنامه های نژاد پرستانه و قوم ستیز اخطار کاملا جدی دهند.

 

ائلشن اکینچی

 


[ چهارشنبه 85/3/24 ] [ 12:34 صبح ] [ ابوالفضل امکانی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 152747